به گزارش خبرنگار اکوبورس،سه شنبه هفته ایی که گذشت حاکی از یک اتفاق بزرگ برای بازار سرمایه بود.حدود 50 مدیر موی سپید کرده و با تجربه به شرکت سرمایه گذاری ملی ایران رفتند تا به هم بگویند؛ هیچ کس به دادشان نخواهد رسید مگر آنکه خودشان دست بکار شوند.


اما انگار حلیم صبح سه شنبه مارانی برای مجاب کردن حقوقی ها در تداوم حمایت از بازار سهام و کنارگذاشتن برخی دلخوری ها از خرده فرمایش های ناگزیر برخی دستورها از سوی متولی بازار چندان باب میل بزرگان بازار نبود.
نگارنده خود در این نشست از نزدیک شاهد بوده که غلامرضا سلیمانی امیری ،مدیرعامل سرمایه گذاری غدیر به عنوان مجری این جلسه و کسی که در نهایت مفاد پیمان حقوقی ها در دو بند را به اجماع گذاشت همواره تاکید کرده که با اعتقاد به چشم انداز بازار سهام حقوقی ها را از عرضه های پی در پی سهام برحذر داشته است.


اما خود او که بر سر حمایت از بازار سهام با حقوقی ها عهد بست چرا هیچ گاه به این پیمان پایبند نبوده و تنها یک روز پس از این اتفاق همواره عرضه کننده پر حجم سهام در بازار سهام بوده است؟به عنوان نمونه در نماد معاملاتی شرکت گروه بهمن طی سه روز معاملاتی 26 میلیون و 900 هزار سهم از سوی سرمایه گذاری غدیر بی وقفه واگذار شده است.


و یا چرا با وجود اعلام محمد رستمی به عنوان عضو هیات مدیره شستا، در حضور حقوقی ها بر ناچیز بودن افت بازار در هفته های گذشته و اعتقاد به افق روشن بازار سهام تاکید کرده اما یک روز پس از بازگشایی نماد معاملاتی پالایش نفت بندرعباس به واگذاری 10 میلیون سهمی در این نماد معاملاتی که به زحمت پس از هفته ها، به خود صف خرید دیده بود روی می آورد؟


در همین مجموعه چرا باید گروه بهمن به دنبال عرضه بی مهابای سهام در بیمه ملت،لیزینگ رایان سایپا،سیمان سپاهان و سیمان تهران باشد؟مگر مدیران و صاحبان سهام عمده آن در جمع حقوقی ها بر سر حمایت از بازار عهد و پیمان نبستند؟


دلیل صف خرید نمایشی 115 میلیون سهمی در نماد معاملاتی ایران خودرو و سپس واگذاری 40 میلیون سهم از سوی سرمایه گذاری رنا در این نماد معاملاتی چیست؟آیا در نماد معاملاتی خودرویی ها این روزها با هر بهانه ایی برای صاحبان نقدینگی تله گذاری می شود؟


سرمایه گذاری خوارزمی چرا عهد خود را فراموش کرده و 10 میلیون و 400 هزار سهم سیمان کارون را پس از دو روز مثبت شدن دامنه نوسان قیمت تا پایین ترین رنج قیمتی واگذار می کند؟


مگر نه اینکه مدیریت شرکت بازرگانی پتروشیمی در دستان شرکت سرمایه گذاری ایران است که با مجموعه مدیران پتروشیمی حشر و نشر دارند.پس چرا پس از دو روز مثبت خوردن ناچیز دامنه نوسان قیمت ،در نماد معاملاتی پتروشیمی پردیس به یکباره حدود 30 میلیون سهم "شپدیس"را عرضه می کند تا ثابت کند نمی توان حقوقی ها را مجبور کرد که برای حمایت از بازار "فعلاً چیزی نفروشند".


چرا از مدیر عامل سرمایه گذاری نور دنا که با حرارت فراوان در حضور حقوقی ها از خروج سپرده های بانکی همراه اول و تزریق در بازار سهام سخن می گفت و یا محمود امرالهی در بیمه مرکزی که اظهار می کرد در بازار منفی همچنان به خرید سهام ادامه می دهد و به بازار سرمایه اعتقاد قلبی دارد اکنون خبری نیست؟


نکته جالب در جلسه حقوقی ها که شاید عسکری مارانی برای برگزاری آن ریش گرو گذاشته بود عدم یک حرف یا سخن واحد برای بازار سهام و از طرفی نداشتن تحلیل متقن برای حمایت و یا رها کردن آن در شرایط فعلی بود.شاید بهتر بود کسی به حقوقی ها کنایه معروف "از ماست که بر ماست" را گوشزد می کرد اما بر سر موضوع جدی و یا مسخره حمایت از بازار سهام سخن ها بسیار است.


بزرگی گفته است که اگر روزی بازار سهام، رشد و یا افت دسته جمعی قیمت سهام در کل بازار را به خود دید باید به آن به دیده تردید نگریست چرا که ممد و حیات آن مصنوعی است.


به قول وی نگاهی به واقعیت های امروز بازار سهام نشان می دهد که فقر تحلیل در بورس ایران همچنان بیداد می کند.بازاری که برای بلندکردن و یا به زیر کشیدن چم و خم آن باید به عهد و پیمان چند شرکت سرمایه گذاری ملتمس شد و یا حتی ریش گرو گذاشت.همه اینها در یک جمله خلاصه می شوند و آن اینکه"ابعاد و عمق بازار سرمایه ایران هنوز قامت کوتاهی دارد."

 

نگاهی به واقعیت های رخ داده فضای سیاسی و اقتصادی کشور در ماههای اخیر  نشان می دهد که پول هوشمند نمی تواند با مهندسی و یا امنیتی شدن مکانیزم عرضه و تقاضا براحتی سر فرود آورد.نقدینگی سرگردان همچون کودکی که به پیش فعالی مبتلا است همواره در جستجوی بازده بیشتر جست و خیز می کند.موضوعی که برای اقتصاد ایران در عصر روی کارآمدن دولت تدبیر و امید که تلاشش را بکار بسته که همه صاحبان ثروت و قدرت را راضی نگه دارد خوشایند نیست و تنها درمان آن بستن دست و پای این کودک چموش در بازار سرمایه است.بازاری که تورم در آن فقط در تالار شیشه ایی می تواند آزادانه بتازد و برعکس سایر بازارها پایش را از چارچوب درهای بازار سهام فراتر نمی گذارد.

 

ریشه یابی اینکه چرا بازار سهام با وجود انتشار اخبار مثبت و امیدوار کننده در سطح مدیریت کلان کشور و آرامش سیاسی و اقتصادی در حوزه داخلی و بین المللی دچار ذکام فرسایشی شده شاید چندان پیچیده نباشد.
متغییر های مختلفی برای یافتن دلیل افت بازار سهام و یخ زدگی تالار معاملات در این موقع از سال عنوان می شود از جمله پیشینه تاریخی حقوقی ها برای تامین نقدینگی شب عید ، حقوق و پاداش کارمندان و بازنشستگان در ماههای پایانی سال و یا پیشخورکردن تحولات مثبت سیاست خارجی.


اما اگر انصاف را در نظر بگیریم نقطه شروع این وضعیت دقیقاً از زمانی آغاز شده که هیات مدیره فرابورس با چراغ سبز متولی بازار سهام یکباره تصمیم گرفت 14 نماد معاملاتی پر تقاضا و اغلب سرگرم کننده برای سفته بازان شاید درشت دانه تالار حافظ را از بازار پایه به بازار توافقی انتقال دهد.


همسو شدن این موضوع با عرضه های بی مهابای سازمان خصوصی سازی بویژه در گروه بانکداری و از سویی کنترل دستوری معاملات سهام شرکت ها و کارگزاری ها از سوی ناظر بازار که همواره از سوی متولی بازار سرمایه تکذیب شده است، باعث شد تا دامنه شایعه برکناری مدیران جوان نهاد ناظر مثل بمب خنثی نشده ؛ کفپوش تالار شیشه ایی حافظ شود.


شاید دیدگاهی که در این یادداشت ارایه شده از دید برخی مخاطبان زاییده تخیلات ژورنالیستی یک نویسنده باشد اما با نگاهی به واقعیت های موجود لااقل می توان این حدس را زد که سرمایه داران زخم خورده در نمادهای معاملاتی کوچ کرده به بازار توافقی از سرلج بازی و یا کوبیدن میخ خود بر زمین سفت متولی بازار سرمایه دیگر به هیچ گوشی شنوا نیستند.اگر چنین گمانی حقیقت داشته باشد باید برای بازار سرمایه کاریکاتوری ایران با ارزش 500 هزار میلیارد تومانی گریست زیرا با وجود عقبه دانش و پژوهش،در شرایط کنونی "تحلیل و علم در بازار سهام فعلی جواب نمی دهد".

 

شاید برای ترمیم ارنج یک تیم که دیگر از سرمربی خود فرمان نمی برند کنارگیری خودجوش وی که روزگاری چند با دلسوزی و رنج بسیار موهایش را برای به چشم آمدن آن سپید کرده از پانسمان های مقطعی و وصل و پینه کردن نشتی های هر چند وقت یکبار کم هزینه تر و یا حتی اهرمی برای دمیدن روح تازه ایی در دستیابی به قله پیشرفت باشد. قله ایی که در آن دیگر بارش ممتد بی اعتمادی در فضایی یخ زده تکرار نمی شود و از طراوت و شادابی نوینی حکایت دارد.